خونسروده

خونسروده  
شمشیر تشنه
روی گردن شقایق فرود آمد و
من سرانجام ندانستم
_پس از اینهمه سال بی چراغ_
میان آواز الله اکبر و
خرناسه ی خون
چه نسبت ناجوری برقرار بود
که هنوز بانگ اذان
کابوس هرشب مناره هاست؟
آه شهید کورد
پیراهنت همچنان پرچم پاکیزه ی تاریخ
سروین ات هنوز
دیوان هزار چکامه ی سرخ است
به حق آبیدر
هر زمان از دیوار باغ آیه ای
بالا رفتم
دستم از تیغ انفال به خون نشست
و آن دخترک را یادت هست؟
در حریم حلبچه
که از داغی دست هایش
گل یخ رویید
و عروسک مرده اش را
چنان تنگ در آغوش بی جان فشرده بود
که عکاسان جهان همه شاعر شدند.
صلح بود
اما بمبی مهیب
ناگهان
بیخ گوش همین کلمات
منفجر شد
از قلم‌ها خون فواره زد
و باد مویه کنان
به تسلای کاغذی مچاله شتاب کرد
در کوچه های کابل
و درختی به جستجوی شاخه‌ی جدا مانده ی نورسش
آواز می‌خواند : ” جان پدر کجاستی؟”
همین جا
درست روی همین شیر و خورشید
علامت زده بودم
تا گلاله ام مسیر شعر مانا را گم نکند
صلح بود
و می ترسیدم صدای تانک ها
پرده ی توهم را پاره کند
می ترسیدم از راه مخفی خواب
برای بوسیدنم آمده باشد
و من آن شب
در سنگرهای پنجشیر
بیدار مانده باشم…
گفتم: به این پیرمرد پشتون بگو
تا به حال چند زنبق سفید را
دور از چشم خدا
خاک کرده است؟
که هرچه بذر آزادی کاشتیم
جوانه ای از جبین جهان نرُست؟
دریغا بازوی بلورین بامداد
به ساطور شبت سپردند
و در سالنامه های سفید سنجار
هنوز هر ساعتش
موسم مقدس دوشیزه کُشان است!!!
و هنوز هرشب زنی با زنبیل خالی
از کوچه ی فکرم می‌گذرد
هر روز مردی
در منتهی الیه شعرم می میرد.
صلح بود
و هر گلوله کفر کبیری
که ایمان پروانه را به خاک می سپرد
دستی به غبار غمگین ماه کشیدم و
گفتم الانست که خبرنگاران از خستگی ات
مستندی برای مادران موصل بسازند
هی… زندگی… اگر به زیتون چشمت
ساچمه زدند
تکلیف تاریک زاینده رود را
کدام ستاره روشن خواهد کرد؟
صلح بود
و کنار شط تشنه
کرکسها بر خوان گاومیشی مرده
نشسته بودند
و زنی که دلبندش را گم کرده بود
پستان پر شیرش را
در دهان هورالعظیم می گذاشت
و سکوت خروسخوان سنندج را
صدای تیرباران شهین می شکست .
پشت دیوار عادل آباد
در شیار شعاری پناه گرفته بود
دیر شده بود انگار
ریسمانی که آواز نوید را از بر داشت
با ارکستر بزرگ باتومها می رقصید
و پیاله های خون
به شادباش خفاش‌ها بالا می‌رفت
گفتم: خانم قشنگم
در بیگاهان
سروده هایم آبستن گریه های تو می شوند
بلایت به جان ملول مانا
مگر به راز مگوی باران پی برده ای؟
گفت حضرت والا مقام
زنان
اندوه پیشه‌گان نخستین بوده اند
و هر گلی که تو بر درز دیوار این شهر می بینی
روزی
جگر ماسیده ی مادران فواد و پویا بوده ست…
صلح بود
و مقامات از مانا خواسته بودند
شعرش را با موج دریا قورت بدهد
و آن مفتی که فتوای تحریم بوسه را
زیر مفاتیح پنهان کرده بود
گفت: این کلمات خلاف سیره ی عمامه هاست
بدا به بلوط تشنه ی عشق
اگر حتا یک واژه از این مزامیر بی مرید را
حوالی آبان پیدا کنند!!
اصلا بگو با گلاله چه نجوا داری
که شعرت قرن هاست بوی وانیل می دهد؟
….
صلح بود
و رمه ی ستاره از آسمان سینا رم کرده بود
سربازان خسته ی نیل
با لالایی “ام کلثوم”
به خواب ارض موعود رفته بودند
خاخامی در بلندگوی کِنِشت نعره زد:
“به نام یهوه ی صبایوت
جنازه ی حنظله را در نقاشی ناجی بسوزانید”
و مردی که رود اردن
از چشم هایش می‌گذشت
از پیرزنی پا به مرگ پرسید
“مادر
این تابوت خدایان کدام افسانه ی شرقی‌ست
که زمین را به انسان عودت داده اند؟”
گفت: “پسرم سخن در لفافه بگو
صندوق عهد را با تریلی به اورشلیم می برند!!”
صلح بود
و پاشاها در کاسه ی سر ارمنیها
شراب می ریختند
و جمعی از حامیان حیات وحش
در نیویورک تجمع کرده بودند
که سگ های ولگرد
امسال بی استخوان شدند
و هیچ دودکشی
برای پرستوها امن نیست.
صلح بود
و چشم خورشید از هیبت شب، کور بود
در کهریزک به دانشجوها
یاد می دادند
چگونه اعتراف کنند
این کبوترکشان بی سابقه
زیر سر گنجشک های باغ همسایه بوده است؟
من هم با بغض گلویم دانه های اشک می ساختم
و روی دیوار بازداشتگاه
از سرنوشت گلایه می کردم:
” آه
مگر از عشق چه خواستم
جز کمی نان و نوازش برای یاکریم کلماتم؟”
.
.
.
.
.
.
درب آهنین سلول باز شد
بازپرس گفت:
آتش در خرمن باورت ساده ی دیرفهم!!
خانمت با اولین نسیم پاییز
پرواز کرد
کسی برای این خون سروده ی بیگاه
گونه‌ی خیست را نخواهد بوسید …
 
رانیه (اقلیم کوردستان) ۱۹ آذر سال دو صفر
 
این را ۱۰۸ روز پس از سرود سرخ نوشتم . خانمم معتقد است این دو سروده گوشواره های اویند و من می دانم که او برای مانا خود همین سرزمین است با همه ی مردمانش با همه دردها و آرزوها ، با همه صبر بر مصیبت ها ، با همه خنده ها و رقص ها و با همه ی شهیدانش که از خاکشان جز گلاله نمی روید . کسانی که سرود سرخ را نخواندند اول بروند بخوانند و بعد به این صفحه بیایند تا متوجه شوند برای ما ستمدیدگان ، جنگ و صلح تفاوتی نمی کند.
 
 

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *