در بحبوحه جنگ، زوج های اوکراینی در حال طلاق هستند

عکسعکس

فینبار اوریلی برای نیویورک تایمز

او تنها کسی بود که می‌خواستم در سنین بالاتر با او باشم. اما روزی که روس ها حمله کردند زندگی ما را به کلی تغییر داد. وقتی داشتیم خداحافظی می کردیم، این احساس را داشتم که برای آخرین بار او را می بینم.»

من ازدواج طولانی و شادی داشتم. ما در جوانی با هم آشنا شدیم. این یک عشق بزرگ بود و ما ازدواج کردیم زیرا در انتظار بچه بودیم.

خواندن بزرگ

چگونه جنگ یک “ازدواج طولانی و شاد” را نابود کرد

درگیری در اوکراین میلیون ها خانواده را از هم جدا کرده است. داستان آندری شاپووالوف و تتیانا شاپووالوا نشان می دهد که چگونه پیوند یک زوج می تواند به یک قربانی تبدیل شود.

جفری گتلمن با ده ها مرد و زن اوکراینی درباره تأثیر جنگ بر روابط آنها و همچنین مشاوران ازدواج، قضات، روان درمانگران و وکلای طلاق مصاحبه کرد.

آندری شاپوالوف 51 ساله و تتیانا شاپووالوا 50 ساله زندگی مشترک فوق العاده ای داشتند. آنها نزدیک به 30 سال ازدواج کردند، دو پسر بزرگ کردند و مشاغلی را دنبال کردند که برای آنها معنی داشت – او به عنوان یک روان درمانگر که با معتادان به مواد مخدر کار می کرد، او به عنوان مدیر اجرایی در یک شرکت بزرگ بستنی. تا سال گذشته، آنها به عنوان آشیانه‌های خالی در Dnipro، شهری رو به رشد در مرکز اوکراین، وارد مرحله جدیدی از زندگی مشترک می‌شدند.

اما هنگامی که ارتش روسیه فوریه گذشته از مرز اوکراین عبور کرد، مجموعه ای از وقایع را به راه انداخت که ازدواج آنها دوام نیاورد.

آنها در همان روز اول از هم جدا شدند، زیرا موشک ها به دنیپرو اصابت کردند و شیشه های آنها را تکان دادند. تتیانا راهی یک اودیسه پناهندگان شد. آندری در اتاق‌های خالی خانه خانوادگی‌شان حرکت کرد.

آنها مانند بسیاری از مردان و زنان اوکراینی، جنگ را بسیار متفاوت تجربه می کنند. تتیانا وارد دنیای کاملاً جدیدی شد، کشوری جدید، زبانی جدید و در شوک آندری، یک دوست پسر جدید را کشف کرد. آندری خود را در خط مقدم در حال مشاوره با سربازان افسرده دید و برای اولین بار از دوران نوجوانی به تنهایی زندگی کرد. او عملاً به موجب قانون از ملاقات با خانواده اش منع شد.

هر دو معتقدند اگر جنگ نبود، هنوز با هم بودند. آنها به طور غیرمعمولی در مورد اتفاقاتی که برای رابطه آنها رخ داده است، صحبت می کنند. (مصاحبه های آنها برای وضوح فشرده و ویرایش شده است.)

آندری و تتیانا تنها یکی از ده‌ها هزار، شاید حتی صدها هزار زوجی هستند که به قول آنا تروفیمنکو، روان‌درمانگر اوکراینی در کرمنچوک، «اپیدمی طلاق» از هم جدا می‌شوند. این ممکن است یکی از گسترده ترین پیامدهای اجتماعی جنگ باشد، که به طور بالقوه الگوهای دوستیابی، ساختار خانواده، شیوه بزرگ شدن یک نسل کامل از کودکان اوکراینی و مسیر جمعیت کشور را برای سال های آینده شکل می دهد.

هر درگیری بزرگ مردم را فراری می دهد. اما اوکراین متفاوت بوده است. یکی از اولین گام‌هایی که رئیس جمهور ولودیمیر زلنسکی برداشت، صدور فرمانی بود که بر اساس آن مردان 18 تا 60 ساله، به استثنای معدود، از ترک منع شدند. هدف این بود که نیروی جنگی در داخل کشور حفظ شود. همچنین مهاجرت یک طرفه ایجاد کرد.

تصویرتصویری مبهم از افرادی که در ایستگاه قطار قدم می‌زنند، در حالی که قطارها و مسافران در حال عبور هستند.
مسافرانی که برخی از شرق اوکراین فرار کرده و به سمت لهستان می روند و برخی دیگر به سمت شرق باز می گردند، در آوریل سال گذشته ایستگاه اصلی قطار در شهر لویو در غرب اوکراین را شلوغ کردند.اعتبار…فینبار اوریلی برای نیویورک تایمز

90 درصد از هشت میلیون پناهنده اوکراینی زن و کودک بوده اند و بسیاری از زنان، متاهل یا غیر متاهل، قصد بازگشت ندارند. آنها در حال حرکت و توسعه زندگی جدید و ریشه دار هستند. برخی از روابط ناهنجار در اوکراین فرار می‌کنند و قانونی که مردان را از خروج منع می‌کند فضای امنی را برای زنان اوکراینی در حال حاضر در لهستان، آلمان و سایر کشورها ایجاد کرده است تا به دنبال طلاقی باشند که مدتی به آن فکر می‌کردند.

اما همین قانون دردسرهای زیادی را برای مردان دارای فرزند پناهنده ایجاد کرده است. همسران یا همسران سابق آنها ممکن است با فرزندان خود اوکراین را ترک کرده باشند و در حال حاضر هیچ راهی برای پدران برای سفر به خارج از کشور برای دیدن آنها وجود ندارد.

پس از بیش از یک هفته رانندگی در تمام روز و تمام شب در 10 کشور، تتیانا و بزرگترین پسر این زوج سرانجام به تورکو، فنلاند، جایی که کوچکترین پسرشان، یک بازیکن نیمه حرفه ای هاکی، در آنجا زندگی می کند، رسیدند. آنجا بود که فهمید که نمی خواهد به خانه برگردد.

تتیانا

آنقدر خسته بودم که روزهای اول را فقط در خواب، راه رفتن و فکر کردن سپری کردم. ناگهان وقت آزاد داشتم که نیازی به رفتن به محل کارم یا مراقبت از پدر و مادرم نبود. و سپس یک لحظه به طرز شگفت انگیزی متوجه شدم: دلم برای خانه تنگ نمی شود. من نمی خواهم به عقب برگردم. منظورم این نیست که من پدر و مادرم یا شوهرم را دوست ندارم. من به طلاق فکر نمی کردم. تازه فهمیدم که می خواهم تنها باشم.

آندری

آن چند هفته اول واقعا سخت بود. بعد از این همه سال، تنها از خواب بیدار شدی، در یک رختخواب سرد، بدون اینکه کسی منتظرت باشد؟ و این فقط فاصله نبود. این نبود باور به فردا بود. نمی دانستم نیروهای روسی به دنبال ما خواهند آمد یا نه. نمیدونستم زنده میمونم یا نه اما شبی نگذشت که خواب او را ندیدم.

بر اساس تخمین متخصصان بهداشت روان اوکراینی، وکلای طلاق، مرشدهای دوستیابی، کارمندان دادگاه و قضات، تعداد ازدواج هایی که در سال گذشته در اوکراین به پایان رسید، دو یا حتی سه برابر بیشتر از قبل از جنگ بود. کارشناسان ادعا می کنند که چه چیزی اوکراین را هدایت می کند نرخ طلاقکه همیشه در مقایسه با کشورهای دیگر بالا بوده است، استرس مربوط به جنگ آنقدر زیاد نیست، هرچند که زیاد است، بلکه مقیاس عظیم جدایی است.

دکتر تروفیمنکو، روان درمانگر، گفت که وقتی مردم از اجتماع خود جدا می شوند، شروع به ارزیابی مجدد همه چیز می کنند.

او گفت: “مردم شروع به سوال پرسیدن می کنند.” “مثل: آیا این شخصی که سال های زیادی از زندگی ام را با او گذراندم، اگر دیگر نمی دانم کیستم، هنوز هم برای من فرد مناسبی است؟”

تتیانا، به اعتراف خودش، چنین چیزی را تجربه کرد. او گفت که ازدواج آنها هرگز بد نبوده است، اما با گذشت سالها شروع به احساس “خلأ” کرد. او و آندری میلیون‌ها چیز مختلف را برای احیای آن امتحان کردند – تعمیر خانه اصلی خود، خرید یک آپارتمان، گرفتن یک سگ جدید. او گفت، اما هیچ چیز مؤثر نبود، و برای او، این رابطه شروع به احساس «کتابی کرد که قبلاً خوانده‌اید».

وفاداری او را در آن نگه داشت. اما فرار به کشوری جدید او را در چارچوب ذهنی جدیدی قرار داد.

تصویر

تتیانا با شریک جدیدش در وانتا، فنلاند، ماه گذشته.اعتبار…سارا مانسیککاماکی برای نیویورک تایمز

چند هفته پس از زندگی خود به عنوان پناهنده، تتیانا با یک مرد فنلاندی آشنا شد. او گفت که مطرح کردن این موضوع با آندری بسیار دشوار است. او تلفنی با او تماس گرفت و گفت: «من نمی‌خواهم رابطه‌مان را ادامه دهیم. من یک مکان جدید، یک رابطه جدید، یک همه چیز جدید می خواهم. من یک زندگی جدید می خواهم.»

آندری

من در آن لحظه رانندگی می کردم. احساس می کردم در آب جوش قرار گرفته ام. نمی توانستم حرکت کنم. نمی توانستم نفس بکشم. کشیدم جلو. حتی بعد از اینکه تلفن را قطع کردیم، من می لرزیدم. فکر کردم دارم دیوونه میشم من جنگ، روس ها، دولت ما، همه اطرافیانم را مقصر می دانستم.

من تعجب کردم، بله، کاملا. از باور کردنش امتناع کردم. من فکر می کردم این یک معاشقه است و به پایان می رسد. اما یک شب در اواخر اردیبهشت، تمام روز به او پیام دادم و او به تماس های من پاسخ نداد. تمام شب بیدار بودم. و بعد فهمیدم: او با مرد دیگری است.

در نهایت پیامی به او فرستادم که در آن نوشته شده بود: همه چیز را می فهمم.

تتیانا

تمام تابستان گذشت. آندری گفت از من حمایت می کند. اما او کاری نکرد. او امیدوار بود من نظرم را عوض کنم. در ماه اوت دوباره با او تماس گرفتم و از او کمک خواستم. او به دلیل اینکه در اوکراین بود، موافقت کرد که درخواست طلاق بدهد و من اوراق را اینجا در فنلاند امضا کردم و با اتوبوس فرستادم.

در اوکراین امکان طلاق از هزاران مایل دورتر وجود دارد. مردم گواهی ازدواج، شناسنامه، اسکن پاسپورت و اسناد مالیاتی را ارسال می کنند. از آنجا که پسران آنها بالغ هستند، آندری و تتیانا هیچ اختلافی در مورد حضانت نداشتند. آنها در واقع هیچ اختلافی بر سر خانه، دارایی های مشترکشان، هیچ چیز، زمانی که توافق کردند که از هم جدا شوند، وارد نشدند.

اما برای بسیاری از زوج های اوکراینی، موضوع حضانت در حال حاضر بسیار پیچیده است. وقتی ملتی در حال جنگ نباشد، برای یک زن سخت است که بدون رضایت پدر، با فرزند کشور را ترک کند. اما اکنون جنگ است.

اگر زنی با یک فرزند کشور را ترک کرده باشد و زن و شوهر از هم جدا شوند و مرد در اوکراین گیر کرده باشد اما بخواهد کودک را ببیند، قضات چه می کنند؟

یک قاضی در کیف، ایوانا یروسوا، توضیح داد: “من نمی توانم به زن دستور بدهم که با کودک برگردد” نه با حملات موشکی روزانه. و او گفت که قدرت این را ندارد که به مردان اجازه عبور از مرزهای اوکراین را بدهد تا فرزندانشان را در خارج از کشور ملاقات کنند.

بنابراین او – و حتی بیشتر از آن، زوج‌هایی که او در حال تصمیم‌گیری درباره پرونده‌شان است – در حال حاضر در موقعیتی کمتر از ایده‌آل قرار می‌گیرد. قضات می توانند به مادران خارج از کشور دستور دهند تا به فرزندان خود اجازه دهند تا از طریق چت تصویری با پدران خود ارتباط برقرار کنند. قاضی یروسوا گفت و هنگامی که جنگ تمام شد، توافقات طلاق جدیدی را پیش بینی می کند که حق پدر را برای دیدن فرزند، هر کجا که آن فرزند باشد، مشخص می کند.

تصویر

آندری در پارک دنیپرو در ماه آوریل.اعتبار…فینبار اوریلی برای نیویورک تایمز

برای آندری، ندیدن پسرانش دلخراش بود.

آندری

وقتی آنها نزدیک هستند دلم برای گرمای انسان تنگ می شود، اما تماس من با فرزندانم تمام نشده است، فقط شکل جدیدی به خود گرفته است. ما همیشه صحبت می کنیم. و دیر یا زود، اگر زنده بمانم، دوباره آنها را خواهم دید. اما تتیانا داستان دیگری است. من هرگز عاشق زن دیگری نمی شوم، نمی خواهم از کسی مراقبت کنم. من نمی خواهم مشکلات دیگران را حل کنم. او تنها کسی بود که لیاقتش را داشت.

تتیانا

از اوت گذشته من با شخص دیگری زندگی می کنم. زندگی من در حال شکوفایی است من چیزی را از دست نمی دهم. شاید ضربه روحی باشد، شاید منطقی نباشد، اما من واقعاً نمی خواهم به اوکراین برگردم و همه تغییرات را ببینم. نمیدونم چرا ولی اصلا گریه نمیکنم. شاید بعداً در من بسوزد.

به گفته وزارت دادگستری اوکراین، تعداد طلاق ها از 29587 طلاق در سال 2021 به 17893 طلاق در سال 2022 کاهش یافته است. اما کارشناسان می گویند داده ها گمراه کننده است. جنگ به شدت تمام جنبه های سیستم دادگاه اوکراین را با مشکل مواجه کرده است و قضات، روانشناسان و وکلای طلاق همگی می گویند که تعداد زوج هایی که از هم جدا می شوند و به زودی طلاق خواهند گرفت، به شدت در حال افزایش است.

عواقب این همه جدایی در یک کشور احتمالاً گسترده خواهد بود. جمعیت شناسان اوکراینی از قبل شروع به مدل سازی اثرات آن، همراه با خروج پناهجویان و تلفات جنگ کرده اند.

الکساندر هلادون، جمعیت شناس در آکادمی ملی علوم اوکراین، گفت: “پیش بینی می کنیم که جمعیت همچنان کاهش یابد.” از دهه 1990، اوکراین به طور پیوسته در حال از دست دادن مردم بوده است، از 52 میلیون نفر در سال 1991، اکنون به 38 میلیون نفر رسیده است. کارشناسان پیش بینی می کنند در 15 سال آینده، این تعداد به 30 میلیون کاهش یابد.

آندری و تتیانا در ماه دسامبر طلاق خود را نهایی کردند. از روز اول جنگ همدیگر را ندیده اند. تتیانا در حال تحصیل فنلاندی است و آماده می شود تا شهروند فنلاند شود. آندری تنها زندگی می کند.

او بیشتر وقت خود را صرف کار با سربازانی می کند که با مشکلات مواد مخدر و الکل دست و پنجه نرم می کنند، که به گفته او از زمان شروع جنگ افزایش یافته است.

روز دیگر، او توری، سگ تازه کارشان، یک شارپی به شدت وفادار را برای قدم زدن در پارک دنیپرو برد. با نگاهی به توری که مدام به او نگاه می کرد، به شوخی گفت: “این تمام چیزی است که از خانواده من باقی مانده است.”

او و تتیانا فکر می کنند اگر کشورشان مورد تهاجم قرار نمی گرفت چه اتفاقی می افتاد؟

تتیانا

من هرگز این کار را نمی کردم. این یک مورد کلاسیک بود که تا زمانی که خارج از مشکل نباشید، مشکل را نمی‌بینید.

آندری

صد در صد ما هنوز ازدواج می کردیم. اما من هنوز از دست خودم عصبانی هستم که اجازه دادم این اتفاق بیفتد، که نتوانستم کاری کنم که او را در کنارم نگه دارم.

تقریباً هر روز در مورد ملاقات با او خیال پردازی می کنم. گاهی اوقات او را سرزنش می کنم. گاهی خودم را سرزنش می کنم. اما من از دست او عصبانی نیستم. من او را خیلی خیلی دوست دارم. حتی الان.

تصویر

تتیانا گفت: “من هرگز این کار را نمی کردم.” “این یک مورد کلاسیک بود که مشکل را تا زمانی که خارج از مشکل نباشید نمی بینید.”اعتبار…سارا مانسیککاماکی برای نیویورک تایمز

کاتیا لاچینا و تتیانا پاولیوک از کیف، اوکراین گزارش دادند.

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *