دوگانگی و دوگونگی

عنوان مجموعه اشعار :
شاعر : پرهام حیدری

عنوان شعر اول : هی‌نامه
بعد از آن که توی گوشم داد زد ناگاه: هی!
گفت: خوبی؟ گفتم: اغلب نه، ولی گه‌گاه هی..

روزهایی بود که یک کنج، تنها، دم به دم
می‌کشیدم از غم تکرار غم‌ها آه هی

هرکسی آن صحنه را می‌دید اگر معتاد نه
با خودش می‌گفت: حتما گشته خاطرخواه..‌. هی…

حرف اگر هم می‌‌زدم با آدمی غیر از خودم
ناسزا بود و کمی پشتش بد و بیراه هی

از شبی که توی یاسی فلسفی گفتم به خود:
جمع کن خود را ای از اسرار ناآگاه! هی!-

-بهترم یک کم به نسبت در کل اما باز هم
جان من را می‌کند کم، غصه‌ای جان‌کاه هی

پیشرفتم طی این مدت فقط این بوده که
کم‌تر افتادم از این چاله توی آن چاه هی

گفت: خب من که نمیفهمم چه میگویی، ولی
خوبی الآن یا نه؟ گفتم با کمی اکراه، هی…

عنوان شعر دوم : عاشقانه مجازی
به جان من که دلم بسته به محبت تو
بگو همیشه چرا ثابت است حالت تو؟

برای من که به چک کردنِ تو معتادم
شبیه مردن، سخت است ترک عادت تو

“هزار جهد بکردم” که ریپلای کنی
ندیده اینستا دلبر به استقامت تو

به خوبیِ خودت ای گل ببخش نقص مرا
کچل نکرده مرا جز همین نجابت تو

اگرچه نازکی از روی عکس فهمیدم
برای کشتن عاشق بس است هیبت تو

شبیه تو شدم از بس به فکر تو بودم
قسم به ما که کسی نیست جز تو قسمت تو

شبم شکسته، امیدم به صبح پیروزیست
به بودنت به حضورت به بی‌نهایت تو

عنوان شعر سوم : آغوش بهاری
با نیازِ خفته در چشمت خمارم می‌کنی
حرف رفتن را نزن غرقِ غبارم می‌کنی

می‌توانی بی‌تفاوت باشی اما نیستی
هم نمی‌خواهیم و هم امیدوارم می‌کنی

با زبانی تند می‌رانی مرا از خود ولی
با نگاهی تیز باز از نو شکارم می‌کنی

مضطرب، افسرده، سرگردان، بلاتکلیف و مات
با ندانم‌کاری‌ات داری چه‌کارم می‌کنی؟

از خیال و فکر تو راه فراری جز تو نیست
گر چه از عمق وجودم بی‌قرارم می‌کنی-

-زندگی آن جا که معنای تباهی می‌دهد
یاد خود را می‌فرستی بردبارم می‌کنی

ای که در دوری تو در من زمستان خانه کرد
دست آخر توی آغوشت بهارم می‌کنی

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *