باران در اینجا در پیش بینی بود جشنواره رقص بالش جیکوب روز جمعه، اما اولین سروصدا از داخل تئاتر تد شاون شنیده شد. بخشی از اجرای ماتینی رقص دورنس بود و چراغ ها کم شده بودند. رقصندهها خود را در اطراف سالن پخش کرده بودند و کف و دیوارها را میکوبیدند و صدایی فراگیر طوفانی ایجاد میکردند.
تبدیل کل تئاتر به یک درام یک حرکت آشنا و سرگرم کننده برای این شرکت رقص شیر به رهبری میشل دورنس است. آنها حتی این کار را در موزه گوگنهایم انجام داد. اما شکوه واقعی “SOUNDspace”، اولین رقص از دو رقص در برنامه Pillow گروه، این است که چقدر آرام است.
این اثر که اکثراً بدون همراهی موسیقی اجرا شد، بود 10 سال پیش برای پروژه Danspace ایجاد شد در دهکده شرقی کلیسای سنت مارک، جایی که کف چوبی برای کفشهای با نوک فلزی ممنوع بود. راه حل دورنس این بود که بدون ضربه، در کفش یا جوراب با کف چرمی، ضربه بزنید. اگرچه “SOUNDspace” از آن زمان تغییر کرده است و با فضاهای کمتر محدود سازگار شده است، برخی از بخش ها هنوز بدون ضربه زدن انجام می شوند. ریتم های چرم و چوب می تواند به زیبایی شبیه توپ های بیلیارد باشد.
اما حتی زمانی که رقصندهها کفشهای شیری میپوشند، نواختن پاهایشان به طرز شگفتانگیزی ظریف باقی میماند، با صدای بلند و لمس. طراحی رقص دورنس به جلب توجه به آن نکات ظریف کمک می کند و قوزک ها و زانوهای چرخان را جدا می کند. برای دوره های طولانی، او با نوعی آهنگ کلیک رقصیده، تیک تاک مانند کرونومتر یا بمبی که رقصنده ها ریتمیک دوزی می کنند، تعلیق را حفظ می کند. سپس مثل خرچنگها روی صحنه میچرخند، جلو و عقب میروند، با بازیگوشی رقصندهها را کم و زیاد میکنند، و عباراتی را مبادله میکنند که یکدیگر را خوشحال میکنند.
این مهارت ترکیبی غیرمعمول – که تقریباً یک ساعت ادامه یافت، ترکیب رقصهای ستشده با بداههپردازی، جمعآوری رقصندههای ضربهای در یک گروه منسجم بدون قربانی کردن فردیت – چیزی است که «SOUNDspace» را در سال 2013، تنها دو سال پس از شکلگیری دورنس رقص، بسیار هیجانانگیز کرد. ده سال بعد، این قطعه ماندگار است، هم به عنوان یادآوری وعده اولیه و هم به عنوان اثبات طول عمر.
علاوه بر دورنس، تنها یک رقصنده از بازیگران اصلی (کلودیا راهاردجانوتو که به طرز خودنمایی عالی) روز جمعه اجرا کرد. رقصندگان جدید (جدیدترین آنها، دیلان شوچ، که اولین حضور خود را در این هفته انجام می دهد) خود را وارد کار می کنند. لوک هیکی پر زرق و برق ترین، هیجان انگیزترین و هرگز غیر موسیقیایی است. لئوناردو ساندوال ریتمها و صداهای برزیلی را به تکنوازی تکنفره تکنفرهای با پرکاشن اضافه میکند. آدی لاوینگ، که امسال به این گروه پیوست، تندخو، فوقالعاده ماهر، دوستداشتنی و کمی دمدمی مزاج است – به وضوح یکی از این قبیله است.
همچنین در این برنامه جدیدترین اثر دورنس، “چهل و پنجمین و هشتم” بود که در دسامبر در تئاتر جویس به نمایش درآمد. این یک ویژگی برای آواز ستارگان آرون مارسلوسکه موسیقی متن را ساخته و در قالب یک گروه چهار نفره اجرا می کند. جایی برای مارسلوس وجود دارد که تکنیک شگفتانگیز خود را در حلقه کردن صدایش به صورت الکترونیکی نشان دهد و یک کیک چند لایه از صدای روحانگیز بسازد. اما در حالی که موسیقی به طرز عجیبی شروع می شود و به پایان می رسد، وسط طوفان آرام آن کند و چسبناک است و رقص که با حساسیت دنبال موسیقی می رود، خم می شود. به هر حال رقصندهها که به اطراف سر میزنند، وقت خوبی از آن میگذرانند.
اولین نمایش آن روز بعداً در یک برنامه شبانه جداگانه انجام شد، زمانی که Mythili Prakash اولین نمایش “او فرخنده است”. پراکاش که یک متخصص هندی و آمریکایی نسل دوم در شکل هندی بهاراتاناتیام است، غرق در سنت است اما پرسشگر. او همچنین با اکرم خان طراح رقص معاصر کار می کند. در اینجا او اسطورهشناسی الهه دیوی و انتظارات اجتماعی از زنانگی را زیر سوال میبرد.
این اثر که عمدتاً تکنوازی است، زمانی قویتر است که او از تکنیک بهاراتاناتیام به شکلی خرابکارانه استفاده میکند. یک رقصنده ماهر Bharatanatyam می تواند در طول یک انفرادی با شفافیت و خونسردی کامل بین چندین شخصیت جابجا شود. پراکاش این مهارت را دارد اما آرامش را کنار می گذارد. الهه یا زن او که سعی می کند یک لحظه اغواگر باشد و لحظه ای دیگر مادر باشد، فشار را نشان می دهد و به وحشت می افتد. وقتی او در حال تکان دادن و تکان دادن یک نوزاد نامرئی است، شما می ترسید که او ممکن است آن را تکان دهد تا بمیرد.
وقتی سه نوازنده به پراکاش ملحق میشوند که همگی زن هستند، کار قویتر میشود که در رقص هندی نادر است. چیزی که شبیه به یک انفرادی سنتی به نظر می رسد به پرتره ای از الهه به عنوان یک چندکاره فرهیخته تبدیل می شود: کودکان نامرئی به این طرف و آن طرف کشیده می شوند، آشفتگی هایشان را تمیز می کنند، زخم هایشان را تمیز می کنند، غذایشان را می پزند، همه اینها در حالی که برای حضور عمومی آماده می شوند. حالا شما می ترسید که او ممکن است خودش را تکه تکه کند.
این به طور مؤثری کنایه آمیز است، اگرچه لحن آن به جای کمیک، خود جدی است، که به نظر یک فرصت از دست رفته است. آنچه قبل و بعد می آید طولانی است و دنبال کردن آن سخت تر است. نزدیک به آغاز، پراکاش برخی از مضامین خود را با یادآوری خاطرات شخصی در صداگذاری بینظم معرفی میکند. نزدیک به پایان، او جواهرات خود را برمی دارد و موهایش را رها می کند، ظاهراً به دنبال آزادی با وحشیانه تر است، اما با خستگی تمام می شود، بر روی زمین می کوبید و سپس بلند می شود تا به چشمان هر یک از مخاطبان نگاه کند، گویی که خود را صادقانه تر نشان داده است.
او دارد، اما به نظر می رسد کار هنوز در حال توسعه است. برنامهریزی شده برای صحنه بیرونی Pillow اما به دلیل آب و هوا به سالن تئاتر استودیویی منتقل شده است، به نظر میرسد به ارزشهای تولیدی جذابتر، بهویژه نورپردازی پیچیده، همراه با برخی ویرایشها نیاز دارد. در روز جمعه، درست زمانی که به پایان رسید، از طبیعت کمک گرفت. آسمان ها باز شد و استودیوی شیشه ای با رعد و برق الهی لرزید.
دیدگاهتان را بنویسید