عنوان مجموعه اشعار : زهر سکوت با ما چه میکند ؟
شاعر : یسنا خدری

عنوان شعر اول : شب بیداری
در شبی تاریک
خواب در بیداری جاری شد
و غبار زمان را زدود
نور چراغ بر چشم جاری شد
و جاده ی اشک ها را پیمود
در شبی تاریک
ما ذره ای
از تلالو درخشان رگ های شهریم
با خودمان در جنگیم
میرهیم از فرداها
میشویم همانند قطره ای
گم میشویم در دریاها
تسلیم میشویم به موجی
کشانده میشویم به اوج ها و فرودها 
کاش می‌ماندیم در کوچه های پرسکوت
میفشاندیم تاریکی را در فروغ
میمردیم به هنگام طلوع

عنوان شعر دوم : چشمانی که امروز را نمیبینند
دهانم سنگین شد
حرفی نزدم
و زهر سکوت
چکید از چشمانم
نمیدانم چرا
شاید چون افق تاریک شد
و کلمات هم بی رنگ تر و بی جان تر 
فردای آن روز
خود را رها کردم
در روزگاری که برای من نبود
نور بود
و سایه ای نبود
من در خیالی ماندم
و فرداها
رفتند و رفتند و رفتند
امروز را چطور ببینم
وقتی چشمانم را هنوز
به دیروز بسته ام

عنوان شعر سوم : آغوش ماه
میبینی چطور چشم آب
در تلألو چشمگیر ماه میلرزد؟
حال که سکوت شب
با فریاد شب طبیعت پاک شد
ماه را در آغوش بگیر و
در ژرفایی بی پایان
پنهان شو