😊عضویت در کانال😍
http://bit.ly/RadioDastan
مادرم رو با لباس باز و ناجور خونه کسی دیدم که عاشقش بودم گردن مامان کبود بودو جای مکیدنش روش بود و.
دخترخاله۴۰ ساله مامان یه میلف حشری بود که به بهانه تعمیر دوش منو لخت کشوند زیر دوش و مجبورم کرد براش
۲۰ سال عاشقش بودم اما روزی که قرار بود بهش برسم دیدم خواهرم تو تختش داره بهش…
از تو خونم صدای یه زن خراب میومد که به شوهرم و دوستاش میگفت وحشی ها یواش دونه دونه بیاید تو اتاق!
جلوی پسر عموی متاهلم لباس باز میپوشیدم و اونو شهوتی کردم که ترتیبمو بده اما فکر نمیکردم اون…
شوهر آقازاده و مذهبیم بعد از ازدواج من و پیش دوستاش برد و ازم رابطه گروهی خواست،منم باهاش…
مادرشوهرم خونه رو مکان میکرد تا برادرشوهرم شبا با من بخوابه و من و حامله کنه اما…
شوهرم هرروز ترتیب یه زن خوشگل و متاهل که از خودش بزرگتر بود رو میداد و منم رفتم تو اتاقشون و …
🙏ممنون ازلایک و کامنت های خوبتون و انتقاداتون که کمک میکنه کلیپ های بهتری بسازیم
#پادکست
#خاطرات_ممنوعه
#جنایت
#رادیوداستان_واقعی
#سرگذشت
#سرنوشت
#داستان_رادیویی
برای ارتباط با ادمین با این ایمیل در تماس باشید
bayadbedanimcrm@gmail.com
منبع
مطالب مرتبط:
- #داستان_واقعی :نقشه شوم پسر ۲۰ ساله برای دخترعمه دبیرستانی،برای انتقام ازعمه دختر خرابشو لخت کردم و.
- #داستان_واقعی:شوهرخواهرم بدون لباس از حموم اومد جلوم واونجاشوگرفت تو دستش و گفت…ولاگ فارسی
- #داستان_واقعی :همسایه ها میگفتن شبا که نیستی برادرخانمت بدجا پارک میکنه،اما من اصلا برادرخانم نداشتم
- داستان واقعی:زنم و دوستشو در حالی دیدم که دستشون تو شورت هم بود و داشتن …منم رفتم وسطشونو اونارو،.
- داستان واقعی:صدای رابطشون تو کل خونه بود،شوهرم رو نامادریش بود، اون زنیکه میگفت فقط مال منی نه زنت.
- داستان واقعی:خواهر معلول و زیبام حامله شد و در اثر شدت رابطه واژنش آسیب دید!وقتی فهمیدم کار کیه ….
- داستان واقعی:تو شرکت تا دید شوهرش نیست بهم گفت بیا بهت حال بدم و منم بند شلوارم شل شد و..
- داستان واقعی:کل روز ازم رابطه میخواست موقع رابطه رو بدنم نقاشی میکشید و میگفت حق نداری حمام بری چون
- داستان واقعی:دخترمحجبه ای که یه پسرعکس اونو با شورت وسوتین داشت و گفت بعد شب عروسیت باید هرروز بامنم
- داستان واقعی:تا از سفر با دوستای مطلقم برگشتم بچه ام داد زد بابا مامان شوگر ددی داره و لو رفتم منم..
- اول از رولباس خودشو میمالید بهم اما یه روز دامنم و زد بالا و کاری کرد که خودم خوشم بیادو بخوام که..
- شب زفاف شوهرم دخترونگی من رو به دوتا مرد فروخته بود و من رو زیرخواب اونها کرد،منم…#داستان_واقعی
- دوست جذاب زنم مدام با عکسایی که میفرستاد تحریکم میکرد برم خونش،رفتمووووو #داستان#داستان_واقعی
- به بهونه کار رفتم خونه رئیس خوشتیپم اما پرتم کرد روتخت و دوروزتمام بهم تعرض کرد منم خوشم اومد و…
- برای کار آرایشی رفتم خونه مشتری اما اونجا 5 تا مرد منتظرم بودن و کاری باهام کردن که نتونم راه برم…
- فهمیدم قبل شب عروسیم یکی دیگه زنم و حامله کرده و قربانی یه یه هم آغوشی کثیف شدم،اما.. #داستان_واقعی
- اون شب شوهرم و دوست پسرم باهم مشروب خوردن و هردوازم رابطه میخواستن و منم خواستم که…
- دوست پسر دوست صمیمیم ۲ ساعت تمام به روش های مختلف بهم تجـ.ـاوز کرد و منم… #داستان_واقعی
- داستان واقعی:ازصدای آه و رابطشون به هوش اومدم ،بالای سر خودم شوهرم بدون لباس داشت با اون زنیکه…
- هرروز شکمم بزرگتر میشد و من ۱۵ ساله خبر نداشتم از شوهر خاله ام که مثل بابام بود حامله ام تا اینکه..
- وقتی موبایل زنم خودبه خود به وای فای خونه دوستم وصل شد فهمیدم هر روز زیرش بوده و …#داستان_واقعی
- داستان واقعی:شوهری که عاشقم بود رو لای پای دخترخاله ام در حالی پیدا کردم که داشتن باهم……
- ۵ نفری زن رفیقم رو بردیم خونه تیمی لباساشو درآوردم تا ازش فیض ببریم و برای شوهرش فیلم بفرستیم اما…
- اون خانم دکتر 50 ساله با اینکه شوهرش تو خونه بود منو به رختخوابش میبرد و باهام…
- تو دوران حاملگی دخترخاله جوون شوهرم پیشنهاد داد به جای من اون شوهرم رو تو این دوران ارضا کنه و…
- داستان واقعی:عاشق برادرشوهرم شدم و با اینکه زن داشت با اون همخواب شدم و باهاش…
- شوهرم یه دختر جوون رو آورد خونه و من رو مجبور کرد شاهد رابطشون باشم و صدای اونها رو بشنوم،منم…
- دختر نجیبی که مادرم برام نامزد کرد حامله از آب درومد،اونم از کسی که باورم نمیشد…
- داستان واقعی:اون دختر بلوند با هیکل زیبا و جذاب مدام جلوی من به بدن شوهرم دست میزد و باهاش
- شاهد شب زفاف عشقم با شوهرش بودم اما قبل اینکه بره توحجله چیزی درگوشم گفت که باورم نمیشد…
- سرزده رفتم شرکت دیدم زنم وسط پای شریکم بدون مانتو نشسته و داره براش…
- به بهانه آشنایی با مادرش من و به خونشون برد و دست و پاهام رو بست و افتاد روم و چند ساعت بهم…
- با اینکه چادری بودم شوهرم منو برد پیش یه پسر جوون وگفت شلوارت رو در بیارتا جای خصوصیت رو تتو بزنه…
- شوهرم رو با یه زن شوهردار لخت توحمام درحالی که چند ساعت بود اونجا داشتن باهم…میکردن پیداکردم و…
- باورم نمیشد زن جوون و زیبای رییسم رفت تو اتاقش و رو تخت دراز کشید و بهم گفت بیا حال کنیم،منم…
- از حموم بدون حوله اومدم بیرون نمیدونستم دوست مطلقه مامانم کلید داره و تنها خونه ماست اومد طرفم و…
- داستان واقعی:سرزده بعد چند روز برگشتم از سفر دیدم تخت خواب شکسته وگردن و سینه زنم کبوده و…
- تصمیم گرفتم برای برطرف کردن نیاز پدرشوهر جذاب و داغم خودم دست به کارشم و در ازای پول براش…
- فیلمی از شب عروسیم از زن بابام که یه دختر جوون و خراب بود بدستم رسید که اون رو کنار مردی دیدم که…
- اون پیرمرد،منه ۱۷ ساله رو ۴بار حامله کرد ووقتی از من خسته شد منو فرستاد خونه یه مرد دیگه تا اون هم..
- شوهرم مچ منو دوستش و تو خونه گرفت اما در کمال تعجب پیشنهاد وحشتناکی بهمون داد و ازم خواست براش…
- تو اوج جوونی و فشار سربازی زن جوون و خوش اندام پسر عمه ام منو یجوری تحریک کرد که اون رو …
- یکماه قبل عروسی بود که نصف شب تو آشپزخونه دوست شوهرم حرفای تحریک آمیزی زد و منو به اتاقش برد…
- با اینکه شوهر داشتم از هر فرصت استفاده میکردم تا با شوهر سابقم بخوابم و ازش حامله شدم اما…
- هرشب میدیدم نامادریم برهنه با یه مرد میخوابه،مردی که بهم گفت اگه دوست داری به توهم حال بدم…
- ۳ ماه بعد فوت عمو ،زن جوون و خوشکلش باردارشد اما وقتی فهمیدیم از کی دنیا روی سرمون خراب شد…
- عاشق دامادم بودم و دخترم رو مانع رسیدن به اون میدیدم واسه همین یه روز لخت شدم و رفتم تو تخت دامادم و
- با اینکه شوهر داشتم از اون پسر خوشتیپ شماره گرفتم و آوردمش خونه و مرتب باهاش رابطه داشتم تا اینکه…
- هم دانشگاهی پسرم یواشکی از پشت خودشو بهم چشبوند و بغلم کرد و منم که بدم نیومده بود اون و …
- خونه مجردی داشتم و مرد مذهبی همسایه خبر نداشت زنش وقتی اون نیست برای خوابیدن با من دست و پا میزنه…
- هرهفته زن هامون رو میپیچوندیم و یه دختر خراب و اسمی با خودمون میبردیم ویلا اما اونشب…
- از شوهر خاله شوهرم که هرشب میومد سراغم باردارشدم درصورتی که شوهرم ۴ ماه بود که خونه نبود و…
- یه زن متاهل بودم که اون مرد ازپشت دست انداخت دور کمرم و افتاد روم ، شلوارمو دراورد و باهام…
- بعد ۲۰ سال رفاقت زنهامون رو باهم عوض کردیم و با زن همدیگه به تخت رفتیم…
- شب جمعه دلم شیطونی میخواست شوهرم سرکار بود با دوست پسرم تماس گرفتم و پشت تلفن به اوج لذت رسیدم اما..
- به زنم زنگ زدم کجایی گفت خونه دوستم اما دروغ میگفت ،دوستش همون لحظه تو تخت خواب بغل من بود و داشت…
- معشوقه ام زن برادرم بود وحالا به بهانه معاینه روی تخت مطب بدون لباس خوابیده بود تا به یاد قدیم با من
- میدونست عاشق زنش هستم میآوردش خونه من و تو تخت من تاصبح باصدای بلند باهاش رابطه داشت و …
- وقتی دختر عمه خوشگلم رفت حمام بدن سفیدشو یواشکی دید زدم، تحریک شدم رفتم سراغش و گفتم زانو بزن و برام
- شبایی که شوهرم سربازی بود خونه باباش میموندم ما صبح ها سوتین تنم نبودوسینه ام کبود بود#داستان_واقعی
- هرشب با هیکل گندش ترتیبم رو میداد و وسط رابطه ازم فانتزی های عجیب میخواست اونم جلوی بچه هاش…
- تاشوهرم رو تو تخت کنار دختر دایی اش دیدم منم لخت شدم و با بدن سفیدم رفتم تو تخت پسرداییش و…
- شوهرم جلوم مثل وحشیها افتاده بود رو خدمتکار وترتیبش رو میداد!یه کارایی میکردن که تو فیلم هم قفل بود
- #داستان_واقعی : زنم رو تعقیب کردم، اونو زیر سه تا مرد درحالی دیدم که داشت به هرسه تا سرویس میداد و..
- #داستان_واقعی :برام فیلم ممنوعه میزاشت و اندام خصوصیم رو تحریک میکرد و خودشو خالی میکرد و منم…
- #داستان_واقعی :وقتی نبودم بابام ،زنم رو از جلو و عقب مورد تعرض قرارداده بود و اونو حامله کرد،اونم…
- #داستان_واقعی :زن داداشم و بیهوش کردم و۵ تا مرد فرستادم تو تختش تا به روشهای مختلف باهاش بخوابن و..
- این داستان: با اسپرم دوست خوشتیپ شوهرم حامله شدم امااا.#داستان_واقعی #رادیوداستان_واقعی #پادکست
- این داستان: عاقبت وحشتناک دوستی دختر۲۰ساله با مرد زن دار #رادیو_داستان #داستان_واقعی #خیانت
- داستان واقعی ،هیکل پرستار وسوسه ام کرد تا زوری باهاش. #داستان_واقعی #پادکست #رادیو_داستان
- با باسنش حسابی جلوم خم و راست شد منم گودی کمرشو دیدم حالم بد شد افتادم به جونشو#داستان_واقعی
- تو ویلای شمال صبح بیدارشدم و لخت کنار دوست شوهرم بودم،فهمیدم تاصبح تو مستی ترتیبم رو داده و الانم…
- هرشب شوهرم دختر داییش رو میبرد اتاق بغلی و ترتیبش رو میداد،منم صدای آه و ناله شهوتیشون رو میشنیدم و
- پدرشوهرم بغلم میکرد و جای حساسش رو بهم فشار میداد، یه شب افتاد روم و تمام بدنم و باشهوت بوسید و گفت
- خاله خوشگلم رو تو تخت با شوهرم دیدم که داشت ترتیبش و میداد اما این تازه اول ماجرا بود…
- برادرشوهرم فیلم خیانت من و با برقکارمون دید ومجبورم کرد با اون و دوستش رابطه گروهی داشته باشم اما…
- شوهرم هرروز ترتیب یه زن خوشگل و متاهل که از خودش بزرگتر بود رو میداد و منم رفتم تو اتاقشون و …
- شوهر آقازاده و مذهبیم بعد از ازدواج من و پیش دوستاش برد و ازم رابطه گروهی خواست،منم باهاش…
- ۲۰ سال عاشقش بودم اما روزی که قرار بود بهش برسم دیدم خواهرم تو تختش داره بهش…
- مادرم رو با لباس باز و ناجور خونه کسی دیدم که عاشقش بودم گردن مامان کبود بودو جای مکیدنش روش بود و.
دیدگاهتان را بنویسید