عنوان مجموعه اشعار : کارخانهی غم
شاعر : حمیدرضا رنجبرزاده
عنوان شعر اول : کارخانهی غم
تارش که ظلم و پود، زِ الیافِ ماتم است
این ماجرای فرشِ پر از آهِ عالم است!
یک سیب؟ یا که خوشهی گندم؟ به هر جهت
امروزِ ما که میوهی حوا و آدم است!
در باتلاقِ شک زدهام دستوپا؛ ولی
دیدم جواب نیست و پرسش، دمادم است
دریاچه بود این دلِ پر زخمِ ما و حیف…
شد شورهزار و سوزش دل؟! خب مسلم است!
لطفاً مرا زِ لطفِ امیدت معاف کن
وقتی که زندگی به وفاتم مصمم است!
«آه از غمی که تازه شود با غمی دگر»؟
این قلب، کارخانهی غمهای عالم است!
عنوان شعر دوم : –
من سعی کردم برای چشمانت
اسماعیل به نظر برسم
ولی تو مرا
بُت دیدی
و از بخت بد من
در دستان تو
به جای خنجر
تبر بود…
عنوان شعر سوم : –
–
ری اکشن شما چیست ؟
+1
+1
+1
+1
+1
+1
+1
دیدگاهتان را بنویسید