داد و ستد در ملک شعر

عنوان مجموعه اشعار : عاقلی در میخانه
شاعر : علیرضا حسن شاهی

عنوان شعر اول : آتش نگاه
نگاهی کردی و خواب مرا بردی به همراهت
پریشان شد شب رویای من از دوری ماهت

نمی دانم کجایم با که ام، اما بدان آسان
فدایت میکنم جان تا بیایم بر سر راهت

اگرچه قبل تر هم ساکن ویرانه ها بودم
تنم آواره تر شد با خیال گاه و بی گاهت

جگر خونست و آشفتست حالم ساده می گویم
شدم آن عاشق سرگشته بی تاب دلخواهت

نگاهم کردی و رفتی، به چشمانت قسم جانا
که از آن دم نرفته هرگز از یاد دلم آهت

نگاهت مثل باران بود و باریدی به دل اما
به آتش می کشد جان را دمادم عشق جانکاهت

تو را می شد به رویا لااقل یک بار دیگر دید
نمی بردی اگر یکباره خوابم را به همراهت

عنوان شعر دوم : دانه شبخیز
شبیه برگ درختی در اوج پاییزم
شکوه قامت صبرم، اگرچه می ریزم

پُر است خواهش ماندن درون من اما
غرور شاخه کج را به خود نیاویزم

به خاک می روم آخر، چه باک از این دیدار؟!
منی که ریشه خود را به جان درآمیزم

گذشت موسم باد و دوام طوفان ها
کنون به هوی نسیمی به خانه می خیزم

شکنجه می دهدم این بلندِ یلدایی
که من همان ثمر از دانه های شبخیزم

سحر گرفت در آغوش، رشک باغ مرا
که دید وقت عروج اینچنین دل انگیزم

عنوان شعر سوم : .
.

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *