روابط مخفی بین کلمات و کلیاتی چند

عنوان مجموعه اشعار : غزلیات
شاعر : محمد عشقی

عنوان شعر اول : فراموشی

ویرانه ها را می شود آباد کرد
دربند ها را می توان آزاد کرد

‌گاهی فقط با یک تبسم می شود
حال دلِ صد ها نفر را شاد کرد

اما چه باید گفت وقتی دل شکست
این حالِ درهم را چطور امداد کرد

ظلمی که بر ما کرد او با رفتنش
با آهُوانِ بی گنه صیاد کرد

در دامش افتادم مرا آتش کشید
باید کجا این بغض را فریاد کرد

آموختم زین پس فراموشش کنم
باید که راهِ بهتری ایجاد کرد

تنها هر از گاهی به لطف فاتحه
باید روان رفتگان را یاد کرد

محمد عشقی

عنوان شعر دوم : تزویر

همیشه ظاهر زیبا نشانِ انسان نیست
جبین پر شده از پینه رمز ایمان نیست

به قول زاهد عالی سرشت ، آدمیت
فقط اداء وضو و نماز و قرآن نیست

چه آفتی زده بر اعتقاد و باورمان
همان کسی مصرست، نامسلمان نیست

اگر چه منزل تزویر ظاهراً زیباست
ولی محافظ امنی میان طوفان نیست

چنان عیان شده در ذاتشان فریب و دغل
که ذره ای اثرش در نهان حیوان نیست

مراد خلد برین در خیال آن ها ییست
که مکر و حیله شان در وجود شیطان نیست

خدا کند نشود هیچ کس نهانش فاش
که رو به رو شدنِ با حقیقت آسان نیست

محمد عشقی

عنوان شعر سوم : مرگ

مُصادف می شود با روز مرگم رفتنت آری
تو از حالِ پریشانم‌ خودت بهتر خبر داری

تو آگاهی که من عمری به دست آوردمت مشکل
نگو آسان که حالا از منو این غصه بی زاری

اگر لشگر کشی کردم‌ به قصدِ فتح دل بوده
خیالی نیست حالا گر ندارم یک‌ نفر یاری

به دوشم می کشم هر شب تمام خاطراتت را
و لذت می برم گاهی عجیب از این خود آزاری

به سر دارم خیالت را نشستم چشم بر راهت
ولی افسوس در خوابی وَ من درگیر بیداری

محمد عشقی

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *