ای آدمک، از بیوجودی، دست بردار
از پرسه در دنیای دودی، دست بردار
ثابت کُن اینک که، کمی هم عُرضه داری
از باورِ بیچاره بودی، دست بردار
بیرون بزن، چون وقتِ تَنگِ دادخواهیست
از خلسه در کوی خمودی، دست بردار
خود، میتوانی صاحبِ سرمایه باشی
از حسّ منفور حسودی، دست بردار
حقّت نه کم اندازه بلکه بیش از اینهاست
از زندگی با وانمودی، دست بردار
هنگام تسلیم و مدارا، چون گذشته
از غصّه خوردن، هر حدودی، دست بردار
دیگر مرو از راه تفتیشِ عقاید
از گیر و دار این ورودی، دست بردار
تاریخ را هم میشود حتی عوض کرد
ای آدمک، از بیوجودی، دست بردار
ری اکشن شما چیست ؟
+1
+1
+1
+1
+1
+1
+1
دیدگاهتان را بنویسید