سبدم را کنارت آوردم

عنوان مجموعه اشعار : هسته‌دار است میوه ممنوع
شاعر : حامی رسولی

عنوان شعر اول : هسته‌دار است میوه ممنوع
هسته‌دار است میوه ممنوع
باغ اگر دستِ من رها دارد
و گناهی نکرده میوه فروش
بار اگر مزه‌ی خدا دارد

در درون، دسته دسته دست شدم
باز اما صدا نبود مرا
سیلیِ دوستان به من آموخت
که چرا دست، یک صدا دارد

کشتزاران صدای خاموشی
و درختان سرنگِ بیهوشی
باغبان در هویج چه ریخته بود؟!
خوابِ خرگوش‌ها کُما دارد

اشکِ سرخی که روی شاخه نبود؛
چه شد از چشمهایت افتادم…؟
شاید آن چشمهای مشکی پوش
این جوان‌مرگ را عزا دارد

از طنابی، به روی چوبه‌ی دار
مانده ام من در انتظارِ مزار
مرغِ حق سالهاست رفته ولی
مرغِ این چوبه ها یه پا دارد!

باغ چَشمَت پُر است از سگ‌ها
و تویی مرتفع ترین دیوار
و کسی باغ را خرید اما
همچنان سگ به من وفا دارد

مثل کودک مریض و بدحال است
دلِ بی همدمان، ولی درها
ناگهان باز می‌شود و کسی
با خودش سینی غذا دارد

سبدم را کنارت آوردم
و درختان تو را تکان دادند
گفتم: این آلبالوها تلخ اند!
همگی مزه‌ی تو را دارد…

~حامی رسولی

عنوان شعر دوم : .
.

عنوان شعر سوم : .
.

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *