عنوان مجموعه اشعار : آئینی
شاعر : احسان سلامت شریف
عنوان شعر اول : مشک
مسرور از آن که دوش قمر است
سرشار از امید که دوش قمر است
بر دوش ماه عزم فرات کردند دو
آسوده خیال کودکان که ساقی قمر است
بر فرات رسید و سیر آبی خورد
تعجب از آنکه تشنه قمر است
خوشحال ز آنکه مقصد حرم است
خوشحال تر زآنکه راکب قمر است
ناگهان لشکری ز تیره از کمانه رها
آمد بی توجه به آن مصمم قمر است
مرا به دست داد و دست او افتاد
نگاهش به خیام و قل قل قمر است
یسار بعد یمین ز پیکرش افتاد
آری اینپاره ماه ها از قمر است
دندان گرفت مرا سوی حرم باید رفت
بی دست هم که باشد قمر قمر است
جاری شدم ز تیرهای رها از کفر
خوشحال که این آغوش صاحبش قمر است
آمد ز کمان حرمله سه در یک
این چشم ها صاحبش فقط قمر است
از عمود صاعقه ای بر سرش نازل شد
زیرا سر گران بعد ارباب سر قمر است
ز آغوش رها و هر دو بر زمین خوردیم
من به یک سو آن سوی دگر قمر است
نشد کام تشنه لبش تر ز خود کنم
این لب های ترک خورده صاحبش قمر است
من در آغوش بودم و هجمه را نفهمیدم
تعجب از آنکه این قنفذ یا قمر است
عنوان شعر دوم : حضرت آب
ادب می کند آب بر حضرت آب
طواف میکند آب بر حضرت آب
نگاهت بر فرات کارموسی می کرد
ادب کردی ز خواسته ی ارباب حضرت آب
عنوان شعر سوم : غارت
بعد تو عباس من زینب اسیری میرود
معجر و گهواره و گوشواره غارت می رود
دیدگاهتان را بنویسید