عنوان مجموعه اشعار : گمشده در تهی
شاعر : نازنین زهرا حاصلی
عنوان شعر اول : انسانیت
انسانیت شرط است، هر اسمی بهانه است
اسلام، زرتشت و مسیحیت، نشانه است
در آیهآیه، سورهی قرآن نوشته
آنکس که انسانی عمل کرد، جاودانهاست
هر کس که گوید: دین، جدا از آدمیت!
بیشک برایش دین و دینداری فسانهاست
در گفت و گوی دائم عقلت کرو لال
درد و فغان دیگری بهرت ترانهاست؟؟
گویی مسلمانی ولی، کافر تویی، تو!
کفر و گناهت در نهان آری شبانهاست
همسایهات بیمار و زار و خسته اما
با بغض میگویی که این کار زمانهاست
میخندی و فارغ ز درد دیگرانی
آری، خدای تو کریم است و یگانهاست
در سجده میگریی و گویی ذکر العفو!
الحق،عبادتهای تو بس مخلصانهاست
در بین مردم میشوی فارغ ز دنیا
رفتار تو با دیگران هم موذیانهاست
دین آمده تا رستگاری را ببینیم
گفتار هر دینی یقیناً دوستانهاست
اما چه شد؟ با حربهی ما واژگون شد
با اسم دین، انسانیت، این عادلانه است؟
میگویم و میگویم و وقتی شنیدی
با خنده میگویی که حرفت شاعرانه است
تکرار باید کرد، زیرا واجب است این
با ظاهر دین کفر گویی ظالمانه است
عنوان شعر دوم : مدح مولا
شاعر شدهام مدح علی داشته باشم
در روز قیامت عملی داشته باشم
پیغمبر خاتم به جهان گفت که بیشک
او خلق شده تا که یلی داشته باشم
هر بار علی گفتهام از شدت رندی است
کز برکت ناماش غزلی داشته باشم
توحید پذیر است، پذیرای ولایت
حاشا که به دل من جدلی داشته باشم
یا لیتنیِ کُنتُ تراب از لب من دور
چون حُب علی بی دغلی داشته باشم
بر واژه قسم یا رب اگر بیت نوشتم
شاعر شدهام مدح علی داشته باشم
عنوان شعر سوم : چتر عذاب
آسمان روی سرم چتر عذاب است، نرو
بی تو اوضاع دلم عشق، خراب است، نرو
گم شدم بعد تو در خاطرههایت، در تو
هر چه گفتند به تو، وهم و سراب است، نرو
گفته بودی که تویی عاشق اشعار و غزل
گفته ام از تو هزاران غزل ناب، نرو
همه از دور و برم دور و شدم یکهی شهر
رفت حتی ز نگاهم تو ببین خواب، نرو
در پریشانی آرام شبی غرق سکوت
باش و نورم شو، بمان حضرت مهتاب، نرو
یک نفر گفت: که او رفته فراموشش کن!
منِ خود بردهی از یاد، تو دریاب، نرو
دیدگاهتان را بنویسید