حضرت عباس (ع)

حضرت عباس (ع) می رود عباس یا حیدر به میدان می رود
مرحبا عباس نام آور به میدان می رود
دشمن زخمی به خود چون مار می پیچد – مگر
بار دیگر فاتح خیبر به میدان می رود
سنگر دشمن به نخلستان — که در صحرای باز –
حضرت عباس بی سنگر به میدان می رود
روی دست عمه می بیند علی اصغر – عمو
با لب عطشان و چشم تر به میدان می رود
::
نوحه عالمگیر شد : افسوس سقّا برنگشت
تا خبر گیرد چه کس دیگر به میدان می رود
تا چه پیش آمد خدا را ناگهان مولا حسین
اینچنین با آهِ سرتا سر به میدان می رود
بَعدِ عباس علی آنک سَر ِدست پدر
طفل شش ماهه علی اصغر به میدان می رود
::
“جان فدای پادشاه خطه ی مردانگی”1
در نبرد ظلم بی لشکر به میدان می رود
محمد یزدانی جوینده
1 وام از استاد عباس خوش عمل بر گرفته از سوکسرود ” ظهر عاشورا ”
“جان فدای پادشاه خطه ی مردانگی
جانب میدان روان می شد ولی لشکر نداشت
*****
******
نوشته اند :
آن روز
ِ کماندارِان‌, راهزن
-شب زده –
گردن کشیده گوش تا گوش
با خنگ
خدنگ هرزه به زه می نشاندند
بنابراین :
زیر رگبار تیرگی
سقای تشنه لب .
_پیروز_
از نهر  ِ تب زده برمی گشت
آنگاه :
ابرها
ستاره ستاره
خود را به زمین کربلامی رساندند
_درباران ِ بوسه بر دست های علمدار _
هنگام که امام
خون از رخ زیبای برادرمی‌شست.
محمدیزدانی”جوینده
 
 
 

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *