تجربۀ جدید و زبان و اندیشۀ معلّق

عنوان مجموعه اشعار : هیچ
شاعر : مرتضی ایوبی

عنوان شعر اول : هیچ
اومدم روبروی آینه تا
با خودم بی‌نقاب گپ بزنم
به خودم اومدم، و دیدم هیچ…
هیچ چیزیم منعکس نشده
به خودم اومدم، که بی‌تصویر…
به خودم اومدم، چه حیف؛ چه دیر.‌‌..
متوجه شدم نبودن یا…
بودنم هیچ‌وقت حس نشده

هیچم و گاه‌گاه چیزی کم؛
من لباسم، که راه میره فقط
بی هوا، هر جهت، بلاتکلیف؛
عین‌هو رشته‌های افکارم
کهنه و نخ‌نما و پوسیده‌س
تار و پودی نمونده، باز ولی
به تنم زار می‌زنه که هنوز
به خیالش که مندرس نشده

وتنم روی تخت افتاده…
روحم از بند رخت افتاده…
جیغ کشدار مرگ از کمدم…
روزن بی‌شمار کالبدم…
نظم بی‌نظم خونه لو رفته؛
واقعیت کمی جلو رفته
مغزم آروم رفته زیر پتو
هیچ درگیر استرس نشده

هستم؛ اما فقط به حرف، به شکل
نیستم؛ واقعا که نیستم و
چاره‌ای نیست، هست و نیستم و
توی چشم کسی به غیر خودم
چون که می‌گردم و نمی‌بینم
بایدم ناامید برگردم
من به هر شکل قانعم که ازم
چیزیَم توی دسترس نشده

وسط حال و روز آشفته‌م
مات حرفای گنگ ناگفته‌م
پیرن خواب رفته‌ی جفتم!
دارم از روی تخت می‌افتم
و صدایی که دیگه نشنفتم
به خودم اومدم و دیدم که
یه جهان خیره مونده به کمدم
و منی که هیچ حس نشده

عنوان شعر دوم : .
.

عنوان شعر سوم : .
.

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *