یه کافه ساختم توی ذهنم
توهم دعوتی بدون هیچ حرفی
یک طرف نشسته سهراب
قایقش انداخته به آب
یه طرف نشسته فروغ
دستاش که کاشته نگاه میکنه
یک طرف یه بندعالی
یک آهنگ قدیمی
فرامرز اصلانی و سیاوش قمیشی
یه گوشه کافه هم نشسته نرگس
عشق رویایی من تا ابد تا آخر دنیا
من شدم گارسن کافه
قهوه تلخ میخورم
نگاه میکنم به نرگس
مث همیشه خندون
یک دفعه میاد به کافه
شهرام با گیتارش
«ای که دلم برات تنگه»
کافه تعطیل شد همه رفتن
فقط جای نرگس که شده خالی
پر شده با قاب عکسش
ری اکشن شما چیست ؟
+1
+1
+1
+1
+1
+1
+1
دیدگاهتان را بنویسید