ردیف احتیاج

عنوان مجموعه اشعار : تناقض
شاعر : رامین حاجی لو

عنوان شعر اول : تناقض
شادمانیم ولی باز به غم محتاجیم
گله از رنج جهان نیست! به هم محتاجیم

عمرِ جاوید کجا؟! حوصله ی خلق کجا؟!
دیرگاهیست که ماها به عدم محتاجیم

دَهر باور نکند کوشش ما را آسان
ما در این بادیه آری! به قسم محتاجیم

عشق را کم کَمَکَم می دَهِيَم، عیبی نیست
چون قناعت روش ماست به کم محتاجیم

مرگ! هر قدر مُعَطَّل بکنی ماها را
ما سرانجام به آغوش تو هم محتاجیم

سنگ جانیم ولی سمت حسین می‌آییم
ما برای صیقل خود به حرم محتاجیم

حرف بی‌آلایش ما را نمی‌فهمد کسی
ما برای سخن خود به قلم محتاجیم

رامین حاجی لو

عنوان شعر دوم : تُنگ زمان
تا تمنّا ز سرِ اهلِ تماشا بپرد
عشق باید به دلِ عالمِ معنا بپرد

جانم از بند رها شد که به دریا بزند
به سرِ زلفِ تو بر شانه‌ی شب‌ها بپرد

تله‌ای بیش نبود این همه زیبایی‌ها
تا گریزِ ز قفس از سر ماها بپرد

تا که ما حس نکنیم در قفس دنیاییم
عشق بگذار که عقل از سرِ دنیا بپرد

ایستاده‌است جهان در تهِ رؤیای خدا
کی شود مرگ جَهَد از سرِ رؤیا بپرد

ماهی ِ تُنگِ زمان؛ عمر، حصاری بر توست
بشکند تُنگ، رهایی! شبِ دریا بپرد

رامین حاجیلو

عنوان شعر سوم : رنج رهایی
از خویش گریزانم و از پیش هراسانم
تمجید ندارم من، از طعنه فراوانم

از جبر فراری مَگَرَم با سَرِ عصیان نیست
مختارم و این رنجِ رهایی شده تاوانم

آدم به اراده‌ی رها بود که انسان شد
آن میوه‌ی ممنوعه رهایی است ز زندانم

من زیستنم در دلِ ابهامِ تو می‌روید
آن سوی زمان، مرگ، تو را دست ب دامانم

آزادی ما بسته به آزادگی ماست
آزادی ما بسته به این مرگ کماکانم

رامین حاجیلو

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *