طراحی زبان بر اساس زمان خلق

عنوان مجموعه اشعار : از دل آمده
عنوان شعر اول : عسرت
غروب چشمانت خواب هستی
خموشی وجودت مرگ ادراک
از ورای این تن خسته
میانش عشق و آئین شکستی
نفوذش در وجودم
ظاهرش، مجنون وار
وجودت گر عبورم
پر تلاطم، مَهنون وار
سازگار به هر دردی
پس ز درد نبودنت خواهم شد
هر چند که پیش تر گفتم
روزی خاکسترت هم باد خواهد برد…
اما سیاهی اش مانَد، در سرم
ردش خوانَد، کاغذم
زخمش مرهم خواهد ساخت
و تنها کنار عُسرتت باید مرد.

عنوان شعر دوم : بعد تو
بعد تو اغوشی در تنم؛
نیست در سرم؛
“اندیشه ای جز دیارت”
بعد تو :
دستانم دیگر مثل قبل گرم نشد
سلول به سلول تنم
لبریز به حسی جز حس شرم نشد
بعد تو سازم از کوک درامد،
دیگر کوک نشد.
بعد تو چشمانم از اشک،
دیگر پوک نشد.
عاری از رنگ شد قلبم بعد تو
“اندیشه ی دیارت”
ردش مانَد در دلم.
مثل عکس هایت..
بعد تو…

عنوان شعر سوم : گر بدانی
بگو از دل تنگت
گر از تن گرمت
گویم نیست سراغی و شوم
فارغ ز عالم گر بدانی….
این چشم چگونه دوخت خود را
به چشم هایت گر بخواهی
نشود جدا نگاهت ز نگاهم
هنوز دارم اضطراب رفتنت را
گر بدانی….
می ماند دلم؛ ارام می گیرد جان، از تنت شاد،
می شود از لبت خام، می شوم از سرت باد،
مثالش می وزم
گر بدانی…

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *