ظرفیت ها و ظرافت ها

عنوان مجموعه اشعار : درد قلم ۴۰
شاعر : سید احمدرضا فضیلت منش

عنوان شعر اول : غریبه
غریبه های غریبه؛ تویی که رهگذری
بگو چرا دلت آمد دل مرا ببری

چطور وقت خداحافظی نفهمیدی
که تلخ بی تو شب و روز من شود سپری

چقدر بعد تو تنها شدم میانه ی جمع
چقدر بی تو غریبم!!! تو هم که بی خبری

مخاطب غزل چند شاعر دگری؟
که از کنار غزل هام ساده می گذری

دلت به بودن دست که قرص شد جز من
غریبه های بگو شانه ی کدام سری ؟

غریبه های بگو آشنای تازه ی تو
کشید قدر من از غصه تو در به دری؟

سرت اگرچه که گرم است محض دلگرمی
به او شبیه به من می شود پناه بری؟

_قبول؛ بعد تو تنها شدم میانه ی جمع
درست بی تو غریبم؛ تو هم که بی خبری_

غم مرا نخور اما غریبه؛ چون از من
اگر درست ببینی ؛ خودت غریب تری

احمدرضا فضیلت منش

عنوان شعر دوم : خوش آمدی
کابوس خواب من به شب من خوش آمدی
-هذیانِ ناز وقت تب من- خوش آمدی

ای درد؛ درد کهنه؛ قدیمی ترین رفیق
ای هم مسیر هر عصب من خوش آمدی

ای زخم آمدی؟ تو فقط مانده بودی؛ای
سوغات یار منتخب من خوش آمدی

آه ای اجل تو هم که رسیدی ؛ اگر چه دیر
اما بیا که در طلب من خوش آمدی

این وقت شب برای تماشای مردنم
ای جان من به روی لب من خوش آمدی

یارانت آمدند ؛ تو هم پشت در نمان
عشق، ای عزیز پر غضب من ،خوش آمدی

احمدرضا فضیلت منش

عنوان شعر سوم : آرزوی سلامتی

لبخند بزنید 🙂

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *