هر نوعی در جرگه‌ی خود

عنوان مجموعه اشعار : مَن نامه (دیوار)
عنوان شعر اول : د یوا / ر!
.
یه «دیوار» گذاشت روبروم دنیا
«ی» و «واو» و «الف» رو ورداشتم:
«در» ازش ساختم!

یه «سپر» داد دستم تا که زخم نخورم
«سین» و ورداشتم
«پر» ازش ساختم!

«پر» ازش ساختم، پریدم اون بالا
تا که دست هیچ تیری بهم نرسه
تازه فهمیدم: ترس بدترین چیزه!
تازه فهمیدم: یه عمر بد باختم!
.
.
سرد و ساکت شدم شبیه آدم لال!
سرد و ساکن … یه کفتر بی‌بال!
زندگیم پر شد از «سکوت» و «سکوت» و «سکوت»
«کاف» و ورداشتم
قطار حاضر شد توی ‌«سه سوت»
حالا توی راهم و قطار می‌کشه سوت!
.
.
زندگی همینه می‌بینی؟!
حتّی «دیوار چین» و می‌شه شکست
مثل یک ظرف لب‌پَر «چینی»!
.
.
پس خطر کن
نترس و برو!
وقت تغییره
وقت رفتن به سمت جلو…

سین. قاف
آبان 98

عنوان شعر دوم : پارادوکس!

زیر «سقف» خانه‌ام
«دنیادیده» شدم!

سین. قاف
23 اردی‌بهشت 1400
.

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *