در صبح روز 15 آگوست 1975، گرچن هرینگتون، 8 ساله، خانه خود را در برومال، ایالت پیا، برای مدرسه تابستانی کتاب مقدس ترک کرد. کلیسای اصلاحشده مسیحی کلیسای Trinity Chapel کمتر از نیم مایل از جاده فاصله داشت، اما گرچن هرگز موفق نشد.
بقایای اسکلت پیدا شده در نزدیکی پارک ایالتی ریدلی کریک در 14 اکتبر 1975، بعداً به عنوان گرچن شناسایی شد. علت مرگ وی که قتل اعلام شد جراحات وارده به سر وی اعلام شد. اما، برای چندین دهه، هیچ کس نمی دانست چه کسی او را کشته است.
روز دوشنبه، دفتر دادستان منطقه در شهرستان دلاور، پاس، در غرب فیلادلفیا، اعلام کرد که علیه دیوید زاندسترا، 83 ساله، از ماریتا، گا، در قتل گرچن، اتهاماتی را مطرح کرده است. آقای زاندسترا که در دهه 1970 خدمتگزار کلیسا بود، به قتل جنایی، ربودن یک خردسال، داشتن ابزار جنایت و قتل درجه یک، دوم و سوم متهم شد.
مقامات گفتند که آقای زاندسترا در 17 ژوئیه در گرجستان بازداشت شد. او در کانتی کاب، گا، نگهداری می شود، جایی که از وثیقه محروم شده است.
جک استولشتایمر، دادستان ناحیه دلاور، در یک مصاحبه گفت کنفرانس خبری روز دوشنبه که آقای زاندسترا در حال مبارزه با استرداد به پنسیلوانیا بود و دفتر او به دنبال حکم فرمانداری برای آوردن آقای زاندسترا به شهرستان دلاور بود.
آقای استولشتایمر گفت: “ما او را محاکمه خواهیم کرد، او را محکوم خواهیم کرد و او در زندان خواهد مرد.” و سپس او باید دریابد خدایی که ادعا میکند به آن اعتقاد دارد، چه چیزی را برای کسانی که اینقدر نسبت به فرزندان ما بد هستند، دارد.»
اتهامات مطرح شده علیه آقای زاندسترا باعث ایجاد حس بسته شدن برومال شده است، جایی که نزدیک به 48 سال است که توسط گرچن ربوده شده و قتل او را تسخیر کرده است. براندون گراف، رئیس اداره پلیس در شهر مارپل، که شامل برومال است، در کنفرانس خبری گفت که قتل گرچن «این جامعه را متحول کرده است».
او گفت: «قبل از آگوست 1975، آنی تاون، ایالات متحده آمریکا بود. پس از آن روز، همه چیز را برای بچهها، برای والدین، برای خانوادهها، برای همه تغییر داد، زیرا هیچکس دیگر نمیتوانست کاری انجام دهد در معصومیتی که قبل از این اتفاق میافتاد.»
خانواده گرچن روز دوشنبه در بیانیهای اعلام کردند که «بسیار امیدوارند که مسئول جنایت فجیعی که علیه گرچن ما مرتکب شده است، پاسخگو باشد».
این خانواده گفت: «به سختی می توان احساساتی را که در یک قدمی عدالت نزدیکتر می کنیم، ابراز کنیم. ربوده شدن و قتل گرچن برای همیشه خانواده ما را تغییر داده است و ما هر روز دلتنگ او هستیم.
معلوم نبود که آقای زندسترا وکیل داشت یا نه. همسر او، مارگارت زاندسترا، بلافاصله به درخواست اظهارنظر در روز دوشنبه پاسخ نداد.
وب سایت از کلیسای اصلاح شده مسیحی آقای زاندسترا را به عنوان وزیر بازنشسته فهرست می کند و می گوید که در 20 سپتامبر 1965 منصوب شد. علاوه بر کلیسای اصلاح شده مسیحی کلیسای ترینیتی در برومال، آقای زاندسترا بین سال های 1965 تا 2005 در کلیساهای نیوجرسی، کالیفرنیا و تگزاس نیز خدمت کرد.
کلیسای اصلاحشده مسیحی روز دوشنبه در بیانیهای اعلام کرد که میخواهد «تسلیت خود را به خانواده گرچن هرینگتون ابراز کند».
کلیسا گفت: «ما از شنیدن اینکه یک کشیش CRC به دلیل قتل او دستگیر شده است، غمگین هستیم. ما می دانیم که در جهانی شکسته و گناه آلود زندگی می کنیم که در آن خشونت می تواند در هر جایی توسط هر کسی اتفاق بیفتد – حتی در کلیساهای ما و توسط رهبرانی که بالاترین استانداردها را رعایت می کنیم.
دفتر دادستان ناحیه دلاور گفت که از آقای زاندسترا نمونه DNA جمع آوری کرده است که با DNA جمع آوری شده در سایر پرونده های باز در پنسیلوانیا و سراسر کشور مقایسه می شود.
آقای استولشتایمر گفت: “ما نگران هستیم که قربانیان بیشتری وجود داشته باشند که ممکن است توسط این مرد مورد تجاوز جنسی قرار گرفته باشند.” ما میخواهیم او را به خاطر هر کاری که انجام داده پاسخگو باشیم.»
جوآنا سالیوان، یکی از نویسندگان “تراژدی گرچن هرینگتون مارپل: آدم ربایی، قتل و بیگناهی از دست رفته در حومه فیلادلفیا” که در اکتبر 2022 منتشر شد، روز چهارشنبه گفت که وقتی فهمید آقای زاندسترا در این پرونده متهم شده است، “متحیر” شد.
خانم سالیوان که در برومال بزرگ شد، 9 ساله بود که گرچن ناپدید شد. در گزارشی برای کتاب، خانم سالیوان و نویسنده همکارش، مایک ماتیس، با آقای زاندسترا، همسرش و دخترش مصاحبه کردند. خانم سالیوان گفت که آقای زانسترا از روزی که گرچن مفقود شد، “خاطره تیره ای” داشت.
پس از ربوده شدن و قتل گرچن، خانم سالیوان گفت که در برومال احساس ترس و دلهره وجود دارد. او گفت که به یاد دارد هلیکوپتری را در حال پرواز بر فراز محله اش در جستجوی گرچن دیده است.
خانم سالیوان درباره هلیکوپتر گفت: «این تصویر تا آخر عمر با من ماند.
“فکر کنم آقای ز بود”
طبق یک شکایت جنایی پلیس، گرچن قرار بود تا ساعت 9:30 صبح در 15 اوت 1975 در کلیسای اصلاح شده مسیحی ترینیتی باشد. در حوالی ساعت 11 صبح آن روز، هارولد هرینگتون، پدر گرچن و کشیش کلیسا، متوجه شد که او آنجا نیست و با اداره پلیس شهر مارپل تماس گرفت تا ناپدید شدن او را گزارش کند.
در هفته های بعد، پلیس با چند نفر صحبت کرد تا اتفاقی که برای گرچن افتاده بود را جمع آوری کند. آنها دو بار، در 19 اوت و بار دیگر در 30 اکتبر، با آقای زاندسترا مصاحبه کردند. او به آنها گفت که روزی که گرچن گم شد، چند کودک را برداشته و به کلیسا برده است، اما طبق این شکایت او انکار کرد که او را در آن روز دیده است.
پلیس نتوانست سرنخهایی پیدا کند که بتواند آنها را به کشف اینکه چه کسی گرچن را کشته است نزدیکتر کند و پرونده سرد شد. سپس، اوایل سال جاری، بازرسان با زنی مصاحبه کردند که در شکایت با نام “CI #1” معرفی شده بود و گفته بود که با گرچن و زوئی هرینگتون، یکی از خواهران گرچن، به مدرسه رفته است.
این زن در 2 ژانویه به بازپرسان گفت که با دختران آقای زاندسترا دوست است و اغلب در خانه زاندسترا بازی میکند و شب را میماند. این زن به پلیس گفت که در طی دو خواب، با لمس ناحیه کشاله ران آقای زندسترا از خواب بیدار شد.
در نهایت، زن گفت، او به پدر و مادرش گفت، و مدت کوتاهی پس از آن، زاندستراها به پلانو، تگزاس، حومه دالاس نقل مکان کردند.
هنگامی که این زن در حال مصاحبه بود، دفتر خاطراتی را به بازپرس نشان داد که زمانی که دختر بود نگه می داشت. در یکی از مدخلها، به تاریخ 15 سپتامبر 1975، او نوشت: «حدس بزنید چی؟ مردی دو بار سعی کرد هالی را بدزدد، با اشاره به دختری در کلاسش.
“این یک راز است، بنابراین من نمی توانم به کسی بگویم، اما فکر می کنم او ممکن است کسی باشد که گرچن را ربوده است. او با اشاره به آقای زندسترا نوشت: فکر می کنم آقای Z بود.
مصاحبه و مدخل ژورنال، محققین را بر آن داشت تا آقای زاندسترا را که در ماریتا، شمال غربی آتلانتا زندگی می کرد، ردیابی کنند.
بازرسان در 17 ژوئیه با آقای زاندسترا در مقر پلیس شهرستان کاب در ماریتا مصاحبه کردند. طبق شکایت پلیس، در ابتدا، آقای زاندسترا دیدن گرچن را در روز ناپدید شدنش انکار کرد. اما در نهایت، گفته شد، او اعتراف کرد.
او به پلیس گفت که آن روز صبح گرچن را در حال پیاده روی به سمت کلیسا دید و او را با استیشن واگن سبز رنگ AMC Rambler خود سوار کرد. اما آقای زاندسترا به بازرسان گفت، به جای بردن او به کلیسا، او را به منطقهای جنگلی در آن نزدیکی برد، ماشین را پارک کرد و سپس به گرچن گفت که لباسهایش را در بیاورد، و او نپذیرفت.
او به پلیس گفت که بر اساس شکایت پلیس، زمانی که گرچن همراه او در خودرو بود، انزال کرده است. پس از آن، آقای زندسترا گفت، او با مشت خود به گرچن ضربه زد و او شروع به خونریزی از سر او کرد. در این شکایت آمده است که آقای زندسترا با فهمیدن این که گرچن به نظر مرده است، به پلیس گفت: “سعی کرد بدن نیمه برهنه او را با چوب بپوشاند و سپس منطقه را ترک کرد.”
آقای استولشتایمر روز دوشنبه در کنفرانس خبری گفت: «او با دست خالی این دختر جوان بیچاره را به قتل رساند و سپس 48 سال در مورد آن دروغ گفت.
آلن دلاکوریر تحقیقات انجام داد.
دیدگاهتان را بنویسید