چند حس ناهمگون

عنوان مجموعه اشعار : بعد اذون
شاعر : محمدرضا صبوریان

عنوان شعر اول : شمر شدی…
این آخرین شعره که می‌نویسم
برا تویی که بغضمو ندیدی
پیام عشق آورده بودم برات
شمر شدی، سر منو بریدی

چراغو که خاموش نکردم بری!
بیعتمو از تو که برنداشتم!
تو تنها یار من بودی عزیزم…
توقع تیغ و سپر نداشتم!

گذشتی از من برسی به دشمن
به گندمای ری رسیدی یا نه؟
گفتی با من جهنمه زندگیت
حالا با اون بهشتو دیدی یا نه؟

حالا با اون روزای خوبی داری؟!
امتحانات با اون همیشه پاسه؟!
توو خواستنت تقلبی نکردم
عشق جدیدت ولی عمرو عاصه

منافقه شبیه ابن ملجم
یه قاتله توی لباس قاری
پشت سرم میشینه توی مسجد
بعد اذون میزنه زخم کاری

قبل اذون یکی جامو بگیره
بیاد یکی جامو ازون بگیره
به حرمتت شاید نیام تو مسجد
نمیخوام این مسجدو خون بگیره

عنوان شعر دوم : .
.

عنوان شعر سوم : .
.

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *