آلتا به عنوان یک مقصد اسکی بازگشتی، کوچک فکر میکند و مدرسه دولتی یک اتاقه دارد.
چرا ما اینجا هستیم
ما در حال بررسی این موضوع هستیم که چگونه آمریکا خود را یک جا در یک زمان تعریف می کند. در یوتا، یک مدرسه یک اتاقه به حفظ فضای خانوادگی یک شهر اسکی مورد علاقه فرقه کمک کرده است.
تا زمانی که پیست اسکی داشته است، آلتا، یوتا، مکانی بوده است که جوانان برای یک فصل قبل از شروع زندگی در دنیای واقعی، سر کار می آیند، سپس در نهایت برای دو یا 10 یا 20 سال اقامت می کنند – حتی یک عمر. .
آنها برای بارش برف پودری می آیند که مرتباً در صدر فهرست عمیق ترین و سبک ترین برف های کشور قرار دارد. آنها سادگی و گرمای زندگی را در شهری در بن بست یک دره باکس با جمعیتی حدود 300 نفر در طول سال کشف می کنند.
اما کمی بیش از 20 سال پیش، مقامات شهر دریافتند که همانقدر که آلتا به مکانی افتخار میکند که هر ساله نسلهایی از خانوادهها به تعطیلات باز میگردند، خانوادهها را در میان کارمندانی که آن را اداره میکنند از دست میدهد. جوانانی که بچه داشتند به دلیل نبود مدرسه رفتند و نزدیکترین منطقه مدرسه اتوبوسی را به جاده تنگ دره نمی فرستاد.
آلتا که به عنوان یک شهر اسکی برگشتی شناخته می شود، به یک راه حل بازگشتی روی آورد و یک مدرسه دولتی یک اتاقه در انباری سابق در یک اقامتگاه در پایه کوه افتتاح کرد. اکنون، مدرسه آلتا نه تنها به فرزندان فروشندگان بلیط، پیشبینیکنندگان بهمن، رزرو هتلها و سازندگان چای لاته آموزش میدهد، بلکه مایه غرور شهر نیز است.
نمایش سالانه ای که توسط دانش آموزان در بانوی برف ها، مرکز عبادت و تجمع شهر نوشته و اجرا می شود، جمعیتی را که فقط در اتاق ایستاده اند، جذب می کند، بیش از آن که بتوان آن را به عنوان والدینی مغرور توضیح داد. دانشآموزان یک روزنامه ماهانه منتشر میکنند و از اقامتگاهها و مغازههای اسکی دیدن میکنند تا آگهیهایی را که طراحی میکنند بفروشند.
راجر بورک، شهردار آلتا، گفت: «ممکن است اغراق آمیز باشد، اما جامعه را به هم پیوند می دهد.»
کمتر از یک قرن پیش، حدود 139000 بود مدارس دولتی یک اتاقه در ایالات متحده؛ در آخرین شمارش رسمی، در سال 2022، 166 مورد، عمدتاً در مناطق روستایی وجود داشت که نزدیکترین منطقه برای سفر روزانه دانشآموزان خیلی دور است. در آلتا، نزدیکترین مدرسه در حومه سالت لیک سیتی، تنها 13 مایل دورتر است. اما جاده پر پیچ و خم به سمت دره کوچک کاتن وود اغلب به دلیل خطر بهمن بسته می شود – بیش از 30 بار در سال گذشته، زمانی که آلتا 903 اینچ برف داشت.
علاوه بر حذف رفت و آمدهای خائنانه، مدرسه به مبارزه مداوم کمک می کند، همانطور که آقای بورک گفت: «آلتا آلتا را حفظ کنید». در حالی که سایر پیستهای اسکی توسط شرکتهای بزرگ خریداری شده و با کاندوها توسعه یافتهاند، آلتا که در سال 1938 تأسیس شد، هنوز در مالکیت همان خانوادههایی است که نسلها مالک آن بودهاند و به سختی توسعهیافتهتر از روزهای اولیهاش به عنوان یک شهر معدنی نقره است. نه زندگی شبانه وجود دارد، نه چراغ توقف و اسنوبرد سواران مجاز نیستند. آلتا، همانطور که تی شرت ها می گویند، برای اسکی بازان است.
این شهر، فقط چهار مایل مربع، در مرکز استراحتگاه قرار دارد و بیشتر دارایی خدمات جنگل ملی را اشغال می کند. این کشور با تلاش هایی برای توسعه زمین های خصوصی که وجود دارد مبارزه کرده است. وزارت حملونقل دولتی پیشنهاد کرده است که دره و برچسبهای روی اسکیها مخالفت خود را با یک تله کابین اعلام کنند تا جمعیت بیشتری را به بالای دره ببرند.
برایان بابیت، گشت زنی اسکی که دخترانش، مایلز و کالینز را بعد از مدرسه می برد، گفت: «زندگی در شلوغی و شلوغی امروز، سرعت متفاوتی دارد. آنها میتوانند روی کیفیتهای مختلف زندگی، بازآفرینی و حضور در طبیعت تمرکز کنند، نه اینکه آنقدر روی صفحه نمایش یا کامپیوتر گیر کنند.»
دخترها الان 6 و 8 ساله هستند. آقای بابیت گفت: «آنها از 3 و 5 سالگی خودشان اسکی میکردند، هرچند همسرم میگفت که 4 و 6 است. من 100 نفر را با نام کوچک در کوه می شناسم، بنابراین آنها دائما تحت نظر هستند. (مایلز پرسید: واقعا؟)
اکثر اسکیبازانی که از آلتا بازدید میکنند نمیدانند که مدرسه وجود دارد، اگرچه ممکن است از اسکیبازانی با اندازه یک نیم لیتری که ماهرانه در امتداد تراورسهای طولانی معروف کوه میپرند تعجب کنند – این کلاس PE است.
ماشین های پر از اسکی بازها هنوز پارکینگ را پر نمی کنند زیرا 14 دانش آموز روز خود را شروع می کنند. در حالی که خورشید به کوه بالدی بسیار بالای سرشان برخورد می کند، آنها با یک پیاده روی رصدی در کنار یدک کش طنابی که از یک سر استراحتگاه تا انتهای دیگر امتداد دارد، شروع می کنند، معلم آنها، جین شیفلی، در درس های کوچکی درباره علم آب و هوا می لغزد.
سپس، از در کناری در گلدمینرز دختر لژ، مدادها را برای امتحان ریاضی زمانبندی شده روزانهشان تیز میکنند، که به خانم شیفلی زمان میدهد تا شرکت کند.
به جز اینکه پنجره ها تقریباً به طور کامل زیر برف مدفون شده اند، مدرسه شبیه یک کلاس درس معمولی است. اما آموزش دادن به دانشآموزان در سطوح نهم پایه باعث میشود که خانم شیفلی حتی بیشتر از بسیاری از معلمان در حرکت ثابت ثابت بماند.
او در طول ریاضیات بین یک دانش آموز کلاس هشتمی که بر روی معادلات درجه دوم کار می کند و یک کودک مهدکودکی که یاد می گیرد همانطور که اضافه می کند دوباره گروه بندی کند حرکت می کند. در طول علم، او روی میز دو دانش آموز کلاس ششم می ایستد و از یک دست گرم کن و یک قوطی آلومینیومی برای نشان دادن انتقال حرارت استفاده می کند. پشت میز پشت او، یک دانش آموز کلاس چهارمی از یک اصطلاحنامه، یک کلاف بافندگی و یک خط کش برای ساختن نوار پخش کننده استفاده می کند، یک درس در مورد ماشین های روب گلدبرگ.
دانشآموزان برای هنر گرد هم میآیند و ویدیوی کوتاهی را درباره هنرمندی تماشا میکنند که از لحاف برای گفتن داستان استفاده میکند، سپس از هم جدا میشوند تا خودشان لحافهای کاغذی بسازند. بسیاری از ماجراهای کوهستانی و اتفاقات ناگوار می گویند: کالینز، در کلاس دوم، اشکال صورتی ملایم و مشکی را برای نشان دادن پای خود و بریس هایی که پس از پاره شدن ACL خود استفاده کرده بود، برش می دهد (این منجر به یک کلاس درس خاص سایت می شود: یکی دیگر از دانشآموزان پاسخ میدهد: «مادر من ACL خود را پاره کرد. و منیسک او.)
خانم شیفلی که پدر و مادربزرگش هر دو در مدرسههای یک اتاقه تدریس میکردند، به مدت 9 سال مدرسه را در آلتا رهبری کرد، سپس 9 سال را ترک کرد و در مدارس خارج از کشور تدریس کرد. سه سال پیش وقتی معلمی که جای او را گرفته بود برای بزرگ کردن فرزندانش رفت. او سال به سال همان شاگردان و توانایی فردی کردن تدریس را تنگ کرده بود.
او گفت: “من همیشه به این مدرسه به عنوان مکانی فکر می کردم که واقعاً یاد گرفتم بچه ها چگونه یاد می گیرند و چگونه پیشرفت می کنند.” ما می گوییم که آنها باید در 5 سالگی بخوانند، در 6 سالگی این کار را انجام دهند و در 7 سالگی آن کار را انجام دهند. اما تمام درک من از بچه ها این است که منطقی نیست. توسعه یک تداوم است.»
خانم شیفلی با یک مدرسه کوچک و بدون درجه، گفت: «ما میتوانیم همه را در جایی که هستند قرار دهیم. آنها زمانی که به آنها رسیدند، رسیدند.»
جن لایف که به عنوان یک خانه دار به آلتا آمد و در نهایت به عنوان یکی از مالکان کلبه دختر گلدمینر به پایان رسید، در فضای ذخیره سازی مدرسه جا باز کرد و بعداً صاحب دو فرزند شد و آنها را به آنجا فرستاد. “همیشه مخالفانی هستند که می گویند خیلی کوچک است، چگونه تنظیم می کنند؟” او گفت. اما همه آنها خوب کار کرده اند. آنها یاد گرفتند که مستقل کار کنند و خودکفا باشند، زیرا معلم مشغول تدریس درجات مختلف بود.»
مانند شهر، مدرسه نیز مانند یک خانواده است. والدین کمک میکنند کلاسهای PE را به بالای کوه هدایت کنند – استراحتگاه بلیطهای آسانسوری با قیمت پایینتر ارائه میکند – و دانشآموزان بیشتر آخر هفتهها را نیز با هم به اسکی میگذرانند.
با پایان فصل اسکی – آخرین روز رسمی آلتا 21 آوریل است – قبل از پایان سال تحصیلی تعداد دانشآموزان چند نفر کاهش مییابد و برخی از والدین به مشاغل فصلی دیگر میروند، تا دوردست تایلند. مارلی کورپلا، که در اقامتگاه آلتا رزرو می کند، گفت که پسرش، تاد، گاهی اوقات آرزو می کند که ای کاش بیش از یک دانش آموز کلاس چهارم دیگری وجود داشت. اما وقتی به مدرسه رفتن در دره فکر می کند، به این فکر می کند که اکثر مردم وقتی به آلتا فکر می کنند چه می کنند: اسکی.
“او می گوید، “پس باید هزینه بلیط کامل را بپردازم!”
دیدگاهتان را بنویسید